EN      tjamcaas home page   
   
: ...
: ...
سال سرمایه‌گذاری برای: سال سرمایه‌گذاری برای...
مجتمع آموزش عالی تربت: مجتمع آموزش عالی تربت...
::سخنرانی دکتر کمال قاسمی به مناسبت هفته پژوهش در جلسه شورای اداری شهرستان تربت‌جام

تاریخ درج خبر:1400/09/28                                                     شناسه خبر:14000921

سخنرانی دکتر کمال قاسمی بزدی رئیس مجتمع آموزش عالی تربت‌جام به مناسبت هفته پژوهش در جلسه شورای اداری شهرستان تربت‌جام


به مناسبت هفته پژوهش، دکتر کمال قاسمی بزدی رئیس مجتمع آموزش عالی تربت‌جام در روز یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰، در جلسه شورای اداری شهرستان تربت‌جام در محل سالن جلسات فرمانداری، به ایراد سخن پرداختند و ضمن عرض خوشآمدگویی به حاضرین و با عرض تبریک هفته پژوهش و همچنین سالروز تولد حضرت زینب (سلام‌الله علیها) و روز پرستار خدمت همه مدیران محترم شهرستان، مطالبی را در مورد مبحث پژوهش و وضعیت پژوهش در کشور بیان کردند و اظهار داشتند: تبریک ویژه دارم به هر آن کسی که کار پژوهشی می‌کند و یا به پژوهش اعتقاد دارد. دکتر قاسمی بزدی خاطرنشان کردند: همه ما به این مسئله واقفیم که امروز قدرتمندترین کشورهای دنیا، داناترین آنها هستند، آنچه وظیفه ما در دانشگاه‌هاست، ایجاد دانایی و حذف نادانی است. اما سوال اینجاست که تکلیف دانشگاه‌های نسل چهارم و پنجم که امروز بحث روز دنیا است چه می‌شود؟ ایشان اظهار داشتند: دارایی‌های هر کشوری می‌توانند مشهود یا نامشهود باشند. علم و دانش و پژوهش و اختراع و نوآوری تحت عنوان دارایی‌های نامشهود به‌حساب می‌آیند. همه ما این را می‌دانیم که کشور ما ایران به لحاظ علمی در سطح بالایی قرار دارد و آمارها نشان می‌دهد در تولید علم جهانی، مقام کمتر از بیستم دنیا را داریم، ولی در بهره‎وری از همین دستاوردهای علمی، دچار خلأ هستیم و عقبیم، یعنی بین آنچه می‌توانیم باشیم و آنچه هستیم، فاصله زیادی است. پس بین منابع علمی و پژوهشی و تجاری‌سازی علم و تبدیل دانش به محصولات فیزیکی و ثروت، فاصله زیادی داریم. دکتر قاسمی بزدی دلیل آن را چنین برشمردند که در دنیای امروز، اقتصاد مبتنی بر دانشِ تنها، دیگر نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای فعلی جامعه باشد. پرداختن صِرف به مسائل آموزشی و پژوهشی، و اقتصادی که فقط بر مبنای آموزش و پژوهش باشد نیز نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای فعلی جامعه باشد. بنابراین ضرورتِ داشتن رویکرد کارآفرینی و تبدیل دانش و پژوهش به ثروت، در شرایط حاضر به‌شدت احساس می‌شود و این وابسته به مسائل و فاکتورهای مختلفی از جمله مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناسی و سیاسی است و نقش دولت‌ها در این مسئله را نباید نادیده بگیریم. معضل فارغ‌التحصیلان بیکار که امروزه به بیش از یک میلیون نفر در کشور رسیده، اشباع ظرفیت استخدام‌های دولتی و ناتوانی بخش خصوصی برای افراد جویای کار را می‌توانیم به‌عنوان چالش‌های بزرگ اقتصادی امروز ذکر کنیم. روان سازنده اصلی این فعالیتها، مسائل اقتصادی و سرمایه است. اما سرمایه‌گذاران ما باید اعتماد کافی داشته باشند و مسیر باید طوری طراحی شود که سرمایه‌گذاران قبول کنند سرمایه خودشان را به‌راحتی در این مسیر قرار دهند. آموزش نیروی کار، در مرحله بعدی قرار دارد، یعنی اگر سرمایه‌گذار هم داشته باشیم اما نیروی کار متخصص و آموزش‌دیده در این زمینه نداشته باشیم، باز هم موفق نخواهیم بود. اما در کنار همه این مسائل، یعنی سرمایه‌گذار وجود داشته باشد، نیروی کار آموزش‌دیده هم وجود داشته باشد، اما حمایت‌های دولتی وجود نداشته باشد، باز موفق نخواهد بود. ایشان سپس حاضرین را مورد خطاب قرار دادند که همه در سخنرانی‎هایمان گفته‌ایم و شنیده‌ایم که این فاصله تنها می‌تواند با کمک توأمان دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، پژوهشگاه‌ها و مراکز پژوهشی و صنعت مرتفع شود. دائما به ما گوشزد کرده‎اند که دانشگاه کار علمی خودش را انجام می‌دهد، موسسات پژوهشی، کار پژوهشی خودشان را، و صنعت هم کار خودش را. تلاش زیادی برای تحقق شعار آموزشِ پژوهش محور و پژوهشِ آموزش محور صورت گرفته است. از این مطالب زیاد شنیده‎ایم که ارتباط دانشگاه، پژوهشگاه و صنعت، به‌عنوان حلقه مفقوده است و گوشمان از این حرف‌ها پر است و من در این زمینه نمیخواهم صحبت کنم. اما چیزی که من می‌خواهم در اینجا اشاره کنم این است که چرا با وجود اینکه دائما روی این مسئله تاکید می‌کنیم و به‌طور مرتب حرف می‌زنیم، اما هیچ‌گاه چیزی که انتظار داریم اتفاق نمی‌افتد؟ اعتقاد من این است که یا به چیزی که انجام می‌دهیم اعتقادی نداریم، یا چیزی را که اعتقاد داریم انجام نمی‌دهیم، یا چیزی را که اعتقاد نداریم بنا به دلایلی انجام می‌دهیم، و نتیجه‌اش می‌شود این چیزی که امروز می‌بینیم. عزیزان من! واقعیت با حقیقت فرق دارد. ما در این بخش‌ها خیلی ضعف داریم و با وجود اینکه خیلی چیزها را می‌دانیم ولی توانایی تغییر آنها را نداریم.


سپس دکتر قاسمی بزدی با توجه به تغییرات زیاد مفهوم سواد در قرن گذشته، اشاره کردند که این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو به‌صورت رسمی اعلام شده است.

● اولین تعریف در اوایل قرن بیستم ارائه شد و توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری بود.

● دومین تعریف در اواخر قرن بیستم بیان گردید و توانایی استفاده از رایانه و دانستن یک زبان خارجی علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن بود.

● سومین تعریف در دهه دوم قرن ۲۱ مربوط به اضافه شدن ۱۲ نوع سواد بود. در این تعریف سوم، کلا ماهیت سواد تغییر پیدا کرد. مهارت‌هایی اعلام شد که داشتن این توانایی‌ها و مهارت‌ها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکتری می‌شود، فقط حدود ۵ درصد باسواد است. مهارت‌های زیادی برای باسوادی لازم است و این مهارت‌ها عبارتند از: ۱-سواد عاطفی، ۲-سواد ارتباطی، ۳-سواد مالی، ۴-سواد رسانه‌ای، ۵-سواد تربیتی، ۶-سواد رایانه‌ای، ۷-سواد سلامتی، ۸-سواد نژادی و قومی، ۹-سواد بوم شناختی، ۱۰-سواد تحلیلی، ۱۱-سواد انرژی، و در آخر ۱۲-سواد علمی. ● اما چهارمین ‌و جدیدترین تعریف یونسکو از سواد این است که علم با عمل معنا می‌شود. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر (Change)، ملاک باسوادی قرار گرفته است، یعنی به‌طور خلاصه و طبق این تعریف: "شخصی باسواد تلقی می‌شود که بتواند با استفاده از خوانده‌ها و دانسته‌ها و آموخته‌های خودش، تغییری در زندگی خودش ایجاد کند". در واقع، این تعریف مکمل تعریف قبلی است؛ چرا که، صرفا دانستن یک موضوع به‌معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارت‌ها و دانشِ آموخته‌شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی فرد شود، آن‌وقت می‌توان گفت این فرد، انسانی باسواد است. رئیس مجتمع آموزش عالی تربت‌جام در ادامه گفتند که در اینجا من چند جمله را از صحبت‌های آقای ایمان سرورپور عاریت می‌گیرم که عزیزان من! مغز من و شما قدرت این را دارد که هر مسئله‌ای که در زندگیمان به‌وجود می‌آید را با تمرکز حل کند. اگر هم نتواند، می‌تواند کمک بگیرد و حل کند. پس اگر شما در بهشت زندگی کنید و برایتان مسئله به‌وجود بیاید قابل حل است، اگر شما در جهنم زندگی کنید و برایتان مسئله به‌وجود بیاید، باز قابل حل است، اما آن چیزی که برای مغز قابل حل نیست، زندگی کردن در برزخ است، یعنی جایی که تکلیفت با خودت مشخص نیست. داخل برزخ، به‌قول خودمان، مغزمان قفل یا هنگ می‌کند، نمی‌تواند درست تصمیم بگیرد که تو بالاخره چه میخواهی؟ من قرار است چه چیزی را حل کنم؟ حال سوال اینجاست: چرا من تکلیفم با خودم مشخص نیست؟ چون منتظر یک شرایط بهتری هستم یا منتظر کسی‌ام که بیاید و جوابی به من بدهد و شرایط زندگیم را بهتر کند. ایشان اضافه کردند: به قول معروف، ساده‌تر بگویم، ما امروز دچار فرهنگ سه خطی شده‌ایم. جامعه‌ی مبتلا به «فرهنگِ سه‌خطی»، جامعه‌ای است که در آن راه‌های طولانی، راه‌های کم ‌رفت و آمد و خلوتی شده‌اند، جامعه‌ای که در آن هیچ‌کس حوصله‌ی صبر و شکیبایی برای به‌دست آوردنِ هدفی را ندارد، ما مردمی شده‌ایم لنگه‌ی پینوکیو، که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم! "فرهنگ سه‌خطی" به ما می‌گوید اگر نوشته‌ای بیش‌تر از سه سطر شد، آن را نخوانش! لذا به ما می‌گوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است، طولانی است پس یا بی‌خیال‌اش بشو یا سراغِ راه‌های میان‌بُر بگرد! یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته و آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی است. در حقیقت، دوست من! این تو هستی که خودت را داخل آن برزخ قرار می‌دهی.

دکتر قاسمی بزدی در ادامه افزودند: یکی از عوامل اصلی مشکلات پژوهشی کشور، ناهماهنگی بین سیاستمداران و سیاستگذاران و پژوهشگران است. در کشور، پروژه‌های بسیار بزرگی انجام می‌شود و هزینه‌های زیادی هم صرف این پروژه‌ها می‌شود، اما نسبت اعتبار پژوهشی این پروژه‌ها، ناکافی و نامتوازن است. به‌عنوان مثال، امروزه، کمبود آب به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های کشور محسوب می‌شود. سدسازی هم یکی از بزرگ‌ترین افتخارات ایران به‌حساب می‌آید، اما می‌بینیم اختلاف نظر شدیدی بین وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی و پژوهشگران حوزه آب در مورد ضرورت سدسازی دیده می‌شود. دلیل آن این است که تحقیقات پایه‌ای در این زمینه به‌درستی صورت نمی‌گیرد. راستش را بخواهید ما به سد نیاز نداریم، بلکه به رواناب نیاز داریم. ما فکر ‌می‌کنیم با سدها از هدررفت آب جلوگیری می‌کنیم و آب‌های بلااستفاده را داریم جمع‌آوری می‌کنیم، اما حقیقت این است که سدها اکوسیستم طبیعی ما را بر هم زده‌اند. پروژه انتقال آب در چین که بزرگ‌ترین پروژه تاریخ کره زمین محسوب می‌شود، آب را به بیابانهای چین آورده است، اما سدسازی، رواناب را از دشت‌های ما گرفته و ذخایر آب‌های زیرزمینی ما را دچار مشکل کرده است. پس ما به تحقیقات پایه‌ای در کنار تحقیقات کاربردی نیاز داریم و در این مسیر، ناهمسویی بین آموزش، پژوهش، صنعت و ثروت در گذر زمان، به‌شدت احساس می‌شود. دکتر قاسمی بزدی در نهایت اظهار تاسف کردند که گاهی اوقات ما پژوهشگران، به‌جای اینکه تأمل کنیم، داریم تحمل می‌کنیم. به‌قول معروف، جهانی که اطراف خردمندان را گرفته، جهان مطلوبی نیست، یعنی عموماً خردمندان نیستند که جهان را به‌دست دارند، جهانی اطراف آن‌ها خردمندان را به‌دست می‌گیرد که چندان خردمحور نیست. سپس با بیان اینکه چکار کنیم که دل ما پژوهشگران، دل پردردی است و گیر آوردن چنین تریبون‌هایی سخت است، ایشان اظهار داشتند که در این زمینه مطالب زیادی را جمع‌آوری کرده‌اند، ولی چون وقت نیست، به ارائه خلاصه‌ای از آنها بسنده کردند و صحبت‌های خود را با این جمله به پایان بردند: به امید روزی که به آموزش، پژوهش و کارآفرینی و صنعت در کنار هم و متعادل بها داده شود و آموزش‌محوری، پژوهش‌محوری، امیدآفرینی، مشارکت‌پذیری و کارآفرینی را همیشه در کنار هم داشته باشیم.

روابط عمومی

دسترسی سریع








وب لینک ها







کانا‌ل‌ها و شبکه‌های اجتماعی

خراسان رضوی - شهرستان تــربت جــام، میدان بسیج، کیلومتر 2 جاده باخرز، پردیس دانشگاه تربت جام، مجتمع آموزش عالی تــربت جــام
تلفن:44-05152547041 نمابر : 05152547045 کد پستی: 49649-95718